تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان
gognuscr7 و
آدرس
gognuscr7.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
تَصَلُّبِ شَرایین یا آترواسکلروزیس (atherosclerosis) یا سختی رگها، نام یک بیماری در رگها است، و نوعی آرتریواسکلروزیس است که با رسوب لیپید و مواد دیگر بر روی دیواره داخلی برخی رگها مشخص میگردد. نتیجه این فرایند تشکیل پلاکهای فیبری-چربی ([۱]
تصلب شرایین یکی از دلایل عمده مرگ و میر در بزرگسالان در جوامع پیشرفتهاست، بطوریکه برایایالات متحده آمریکا بتنهایی سالانه حدود ۱۱۲ میلیارد دلار هزینه در بر دارد.[۲]
آرتریواسکلروز (به انگلیسی: Arteriosclerosis) یک اصطلاح کلی برای ضخیمشدن و سفتی دیواره شریانی است (تصلب شرایین). یک نوع آرتریواسکلروز، آترواسکلروز است این بیماری در شریانهایبزرگتر ایجادمیشود. در این بیماری عروق و رگها حالت ارتجاعی خود را ازدستمیدهند و قطر عروق تغییر میکند. بالابودن کلسترول خون، فشار خون بالا، عوامل ژنتیک و مصرف سیگار احتمالاً مهمترین عوامل دخیل در ایجاد آترواسکلروز هستند.
آترواسکلروز با تسبیب سکته قلبی و مغزی مهمترین عامل مرگومیر در جوامع غربی است.
آرﺗﺮیﻮاﺳکﻠﺮوز در ﻣﺮدان ﺷﺎﻳﻊﺗﺮ اﺳﺖ. افزایش میزان پراکسیداسیون لیپیدی از علل اصلی شروع و پیشرفت آرتریواسکلروز محسوب میگردد.
تصلب شرایین که علت اصلی بروز بیماریهای ایسکمی دهنده رگهای قلب و مغز به شمار میرود، از زمانهای بسیار قدیم شناخته شده بودهاست. قدیمیترین ضایعه آترواسکلروز که مشخصات آن از نظر آسیبشناسی شرح داده شده در اجساد مومیایی شده مصر باستان با قدمت بیش از سه هزار سال قبل از میلاد پیدا شد. این گرفتاری یک روند التهابی مزمن است که در طی آن فرایندهای ایمنی با عوامل خطرساز متابولیک واکنش نموده و موجب شروع، گسترش و فعال شدن این ضایعه در رگهای بزرگ و متوسط میگردند. لختهای که به دنبال شکاف خوردن ضایعه آترواسکلروتیک و یا به دنبال کنده شدن سلولهای اندوتلیوم در محل ضایعه در رگ گرفتار پدید میآید میتواند موجب انفارکتوس بافتی (میوکارد و مغز) شود.[۳][۴]
آتروما (Atheroma) ضخیم شدن غیر قرینه انتیما (Intima)، درونیترین لایه رگهای متوسط و بزرگ است. مجرای درون رگ با ضخیم شدن لایه انتیما تنگ میشود. انجمن قلب آمریکا بر اساس اطلاعات حاصل از آتوپسی در سنین مختلف پیشنهاد نموده که ضایعات آترواسکلروزیس سیر خاصی را از دوران جوانی تا سنین بالاتر طی میکند و در بیماران مبتلا به نوع شدید و علامت دار این ضایعه، مخلوطی از تمام این تغییرات بافتی مشاهده میشود. بر اساس این بررسی، ضایعه از تشکیل نوارهای درخشنده چربی (Fatty Streaks) در لایه انتیما در افراد جوان که حاوی سلولهای حباب دار است شروع و در سیر خود به پلاک فیبروآتروماتو (Fibroatheromatous)، پلاک فیبروزه (Fibrous) و پلاکهای عارضه دار (Complicated plaque) تبدیل میشود.[۴][۵]
با توجه به آن که هیپرکلسترولمی، دیابت، کشیدن سیگار، چاقی، پرفشاری خون و زندگی بی تحرک و نشسته از عوامل خطرساز در بروز این ضایعات شناخته شدهاند تا ۱۰ سال قبل تصور میشد که با کنترل این عوامل به ویژه هیپرکلسترولمی و پرفشاری خون، بتوان تا آخر قرن بیستمابتلا به بیماریهای کرونری را محدود ساخت. اما به نظر میرسد وجود عوامل دیگری موجب شکست در این امر شدهاست.[۶]
این ضایعه از سلولها، عناصر موجود در بافت همبند، چربی و مواد حاصل از تخریب سلولی تشکیل شدهاست. سلولهای التهابی و ایمنی که از خون وارد این ضایعه میشوند یکی از بخشهای اصلی این ضایعه را تشکیل میدهند. باقی سلولهایی که در ساختار این ضایعه دیده میشوند عبارتاند از سلولهای اندوتلیوم و عضلات صاف. سلولهایی با ظاهر حباب دار و کف آلود (Foam cells) همراه با قطرات چربی آزاد خارج سلولی در مرکز ضایعه آترومی دیده میشوند که توسط یک سرپوش متشکل از سلولهای عضلانی و یک ماده زمینهای پر از کلاژن محدود شدهاند. سلولهای لنفوسیتT، ماکروفاژها و ماست سلها به این ضایعه نفوذ نموده و به ویژه در کنارههای ضایعه که برجستگی آن به شکل یک لبه به بخش سالم درونی رگ میپیوندد ( و حالت شانه مانندی در اطراف ضایعه به وجود میآورد) به تعداد زیاد دیده میشوند. از این محل شانه مانند است که ضایعه آترومی گسترش مییابد. علائم حاکی از فعالیت التهابی در بسیاری از سلولهای ایمنی موجود در آتروم دیده شده و سیتوکینهای بسیاری توسط این سلولها تولید میگردد.[۷]
تصویر دوپلری قلب یک زن نمایانگر استنوسیس حاد است.
به نظر میرسد هیپرکلسترولمی موجب فعال شدن موضعی سلولهای اندوتلیوم در شریانهای بزرگ و متوسط گشته و احتباس لیپویروتئینها، به ویژه با جرم حجمی کم (LDL)، در لایه انتیما عامل اصلی در شروع روند تشکیل آتروم باشد. اکسیداسیون این لیپوپروتئینها توسط رادیکالهای آزاد که توسط ماکروفاژها تولید میگردد و تغییر آنزیمی آنها در انتیما موجب تولید لیپیدهایی میشود که از نظر حیاتی فعال میباشند. سلولهای اندوتلیوم و عضلانی صاف موجود در محیط آتروم ممکن است دارای نقش مهمی نیز در این روند باشند. این لیپوپروتئینهای اکسید شده باعث آزاد شدن فسفولیپیدهایی میشوند که سلولهای اندوتلیوم را به ویژه در محلهایی از رگ که تحت فشار همودینامیک است فعال میسازند. LDLهای اکسیده شده خود محرک واکنشهای التهابی بوده موجب جذب مونوسیتهای خون و بسیج و تکثیر ماکروفاژهای حاصل از مونوسیتهای جذب شده میگردد. این واکنشهای التهابی برای از بین بردن LDLهای اکسیده شده پدید میآید. در این سیر، چربیهای اکسیده شده ماکروفاژها را بیشتر فعال کرده و پدیده اکسیداسیون خود را تشدید میکنند. در حضور هیپرکلسترولمی، پاسخهای التهابی که برای خنثی کردن اثر LDLهای اکسیده شده آغاز میشوند نمیتوانند عملکرد خود را کامل کنند و در عوض چرخه التهاب، اکسیده شدن لیپوپروتئینها و و بروز التهاب بیشتر در انتیما باقی میماند. لنفوسیتهای T که از مراحل اولیه در ضایعه آترواسکلروتیک حضور دارند واکنشهای التهابی را به صورت یک چرخه معیوب تشدید میکنند. سلولهای ماکروفاژ و عضلات صاف با ولع لیپوپروتئینهای اکسیده را میبلعند و سیتوپلاسم آنها از قطرات حاوی استرهای کلستریل پر شده و به آنها ظاهر حباب دار و کف آلود (Foam cells) میدهد.[۴][۸]
هم چنین جریان خون در محلهایی از رگ که مستعد ابتلا به آترواسکلروز است (محل دو شاخه شدن شریان) به گونهای است که سلولهای اندوتلیوم را تحت فشار قرار میدهد. این امر موجب افزایش مولکولهایی (Adhesion molecules) در سطح سلول اندوتلیوم میشود که قدرت چسبیدن این سلولها را به محیط و سلولهای دیگر افزایش میدهند. هم چنین مولکولهای التهابی در این محیط پر فشار توسط سلولهای اندوتلیوم بیشتر تولید میگردد. به این شکل فشارهای همودینامیک و افزایش لیپوپروتئینهای خون موجب فعال شدن روند التهاب در دیواره شریان میشوند.[۴][۹]
پلاکتها از عناصر کلیدی در تشکیل و گسترش پلاکهای آترومی به شمار میروند. این سلولها در روند انعقاد خون هنگام بروز آسیب به رگها موجب توقف خونریزی میشوند. پلاکتها اولین سلولهای خونی هستند که در محل فعال شدن سلولهای اندوتلیوم حاضر میشوند. گلیکوپروتئینهای Ib و IIb/IIIa موجود در سطح این سلولهای بدون هسته با مولکولهای موجود در سطح سلولهای اندوتلیوم در هم گیر کرده این امر خود میتواند در فعال شدن بیشتر سلولهای اندوتلیوم دخیل باشد. مهار کردن این مولکولها در پلاکتها از نفوذ لکوسیتها و هم چنین پدید آمدن آترواسکلروز در موشهایی که مبتلا به
هنگامی که پلاکتها به دنبال این دو پدیده در برابر لایه زیر اندوتلیوم قرار میگیرند با واسطه گلیکوپروتئینهای گروه Ib/IX/V به محل ضایعه میچسبند. فاکتور فون ویلبراند (von Willebrand) به میزان زیادی موجب تشدید این روند میشود. پلاکتها به دنبال چسبیدن به لایه زیر اندوتلیوم و آزاد شدن ترکیبات متعددی از جمله آدنوزین دی نوکلئوتید فسفات (ADP)، سروتونین (Serotonin)، ترومبوکسان (Thromboxan)، ترومبوسپاندین (Thrombospondin) و فیبرینوژن (Firbrinogen) به محیط اطراف ضایعه فعال میشوند. ترومبین (Thrombin) و کلاژن از فعال کنندههای قوی پلاکت و ترومبوگزان، سروتونین (Serotonin)، وازوپرسین (Vasopressin)، ADP، فاکتور فعال کننده پلاکتی (Platelet-activating factor) و اپینفرین (Epinephrine) از فعال کنندههای ضعیف این سلولها به شمار میروند. بر روی سطح پلاکتها گیرندههایی وجود دارد که با چسبیدن ترکیبات فوق به آنها پدیده چسبیدن پلاکتها به دیواره رگ و اتصال آنها به یکدیگر گسترش مییابد. از آن جمله میتوان به گیرندهای به نام گلیکوپروتئین IIb/IIIa (GP IIB/IIa) اشاره کرد.[۴][۱۲]
گیرنده GP IIb/IIIa به خانواده اینتگرینها (Integrin) تعلق دارد که از گلیکوپروتئینهای موجود در روی غشاء سلولها به شمار آمده و به توسط آنها سلولها به ترکیبات مختلف و یا به سایر سلولها میچسبند. هر پلاکت در گردش خون دارای ۵۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰۰ گیرنده GP IIb/IIIa است که بیشتر آنها در سطح سلول پراکنده شده و تعداد کمی به عنوان ذخیره در داخل پلاکت جای گرفتهاند. اهمیت وجود و عملکرد صحیح این گیرنده برای اولین بار در بیماران مبتلا به ضعف پلاکتی گلانزمن (Glanzmann’s thromboasthenia) مورد توجه قرار گرفت. با آن که فیبرینوژن مولکول اصلی پیوندی با این گیرنده میباشد اما فیبرونکتین (Fibronectin)، به این گیرنده یک پیام از «بیرون به داخل» (Outside-to-inside signal) پدید میآید که موجب تغییر در میزان سیال بودن غشای پلاکت، تغییر شکل توبولها و اسکلت سلولی، جریان یافتن و به کار گیری کلسیم داخل سلولی و تولید گیرندههای جدید بر روی سطح پلاکت میگردد. باید اشاره کرد که ترومبین میزان تظاهر گیرنده GP IIb/IIIa را در سطح پلاکت تا ۵۰% افزایش میدهد. بر عکس کمی سطح فیبرینوژن در پلاسما، میتواند اثر ضد لختهای مهار کنندههای این گیرنده را تشدید نماید چرا که نبود فیبرینوژن کافی از فعال شدن این گیرنده به میزان کافی جلوگیری میکند. این روند رابطه میان گیرنده GP IIB/IIIa با سایر عملکردهای مهم پلاکتها از جمله تخلیه محتویات گرانولهای درون پلاکت (که خود حاوی ترکیبات فعال کننده پلاکتی هستند) را بر قرار میسازد. بدون در نظر گرفتن محرک اولیهای که موجب فعال شدن پلاکتها میگردد مسیر انتهایی مشترک در تشکیل و گسترش لخته در محل ضایعه آترواسکلروتیک به واسطه همین گیرنده GP IIB/IIIa صورت میپذیرد.[۱۳][۱۴]
در گذشته نقش پلاکتها در سازماندهی روند التهاب شناخته نشده بود. در سال ۱۹۸۸ مشخص شد لیگاند CD ۴۰ (CD ۴۰ ligand) که از پلاکتها آزاد میشود به صورت مستقیم روند التهاب را در رگها آغاز مینماید. لذا پلاکتها نه تنها در عمل انعقاد خون شرکت میکنند بلکه با وجود ترکیباتی در ساختار خود دارای نقش عمدهای در بروز پدیده التهاب میباشند. پلاکتها عامل تولید ۹۰ درصد از لیگاند CD ۴۰ در بدن به شمار میروند. جدول ۱ تعدادی از ترکیبات القاء و تعدیل کننده التهاب را که در پلاکتها یافت میشود، نشان میدهد.